hearts;ادامه مطلبhearts;

-استیفانی چان.-بله.-چطوره امروز رو باهم بریم بیرون.-اه باشه.بعد استیفانی و ایرس باهدیگر رفتن بیرون.اونا کل روز رو باهم بودن وکار ای


سرگرم نده انجام میدادن که یک دفعه یک شوعایه بزرگ بالایه سرشون امد و یک پسر بچه افتاد رو سر ایرس.-اخ این دیگه از کجا پیداش


شود.-نانی تو دیگه کی هستی.-اون شعاببینم ازز چه سرزمینی امدی اصلی یا نجیم . -نانی از سرزمین افیدیا نانی اصیل.-پس چرا من


نمیشناسمت.-من از اینده افیدیا امدم و نشانه هارمونی افیدیا را دارم.وقتی ایرس و استیفانی اون عشاره رو دیدن خیلی تعجب کردن.-ای.


این عشاره مال تو نیست ایرس.-ها ا.اره.ایرس کمی تو کیفش جستجو کرد و دید کهنوز عشاره هارمونیش تو کیفش است.-توکی


هستی.-من ایوس ادلایت پسر ملکه2سرگتی ایررس ادلایت هستم و نشانه عشق را دارم.-چییییییییییییییییی.بعد یک صدای خوفناک به


گوش رسید.ایوس خیلی ترسیده بود و پشت ایرس قایم شود.-اونا دنبالمن.-کیا.بعد یک زنه با چهره ترسناک اما زیبا امد و جلوی انها ایستاد


-شاهزاده ایوس اینجا جایه تو نیست پسرم سری با من برگرد.-نههههههههههههههههههه ایرسلطفا نجاتم بده اون لیدی پلگه.-لیدی پلگ


دیگه کیه.-لیدی پلگ همون منم در سرزمین تاریک.من عجازه نمیدم که دستت به پرینس ادلایت برسه همین حالا دور شو.-چطور جرعت


میی.بعد سه پسراز ان طرف جلو امدن و گفتن.-تو چطور جرعت داری که پرینس عشق رو تعدید میی.-تو باید شرم ی ای


افریته.-ایرس الان نجاتت میدم.بعد تا لیدی پلگ اونا رو دید لبخندی زد و از انجا رفت.-ش.شما کی هستین.-بهتره که دیگه سر راه ما


سبز نشی خانم خانما.بعد از این که اون حرفش رو تمام کرد.هر سه پسر از تاریکی به بالا رفتن.


-اونا چقدر مثل محافظ ها هستن.-یااینا باما هستن یا علیه ما.


hearts;ادامه داردhearts;

داستان لاو ستار قسمت اول

داستان قشق ابدی من و تو قسمت1

عکس جدید شخصی های داستان های فرشته تاریک و عشق ابدی من و تو

خلاصه داستان عشق ابدی من و تو

خبر از داستان فرشته تاریک

داستان فرشته ای که انسان شود قسمت13

داستان فرشته ای که انسان شود قسمت12

تو ,رو ,ایرس ,یک ,لیدی ,اونا ,لیدی پلگ ,را دارم ,بعد یک ,تو نیست ,رو باهم

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مبین فایل وب لند معرفی مراکز خرید و فروش گوسفند فرصت ها فروشگاه نرم افزار و کد html,css irshoppingcenter narvantris کارگروهی لینک سرویس ذهن