-تو تو از کجا فهمیدی که من کیم؟.-از عشاره ای که ملکه روی پیشونیت گذاشته معلومه تازه عصر زیر چشمات که نشانه یک جنگه

اونم با افسانه ای که در افیدیا شهرت داشت.-چرا اخه همتون فکر میید که من اونو نکشتم من عاشقش بودم

مگه میشه اونی که یکی رو بیش از اندازه

دوست داشته باشه بکوشه ها؟-اینو بایدبه ایرس بگی اونه که

بخاطر حرفات این همه زجر کشیده کای.-م.مگو اون زنده هست؟

-اره سرگتی خودش رو فدایه دخترش کرد.بعد کای یک گوشه نشست

و گفت:یعنی مادرم دیگه.-بله اون مرده.و کای عشک از چشمان

کریستالیش بارید.-کای من میتونم تورو به لیندا برسونمت

-واقعا چطوری؟-باید به انسان تبدیلت م و بفرستمت اونجا.

با این که کای میدونست که بعد ار این نمیتونه دوباره به فرشته تبدیل

بشه باز موافقت کرد.اون مرد عجیب غریب کای رو به دنیای انسان ها برد

وقتی کای چشم هایش را وا کرد دید که کنار یک مدرسه ایستاده

-ممن کجام؟ کای در همین حال بود که یک دختر خورد بهش.

-اخ بابا مراقب باش.!-ام ببخشید.چشم های کای تویه چشم ان دختر

پیچید و شباهت او و لیندا را دید.-تو لیندا هستی؟

داستان لاو ستار قسمت اول

داستان قشق ابدی من و تو قسمت1

عکس جدید شخصی های داستان های فرشته تاریک و عشق ابدی من و تو

خلاصه داستان عشق ابدی من و تو

خبر از داستان فرشته تاریک

داستان فرشته ای که انسان شود قسمت13

داستان فرشته ای که انسان شود قسمت12

کای ,یک ,اون ,تو ,چشم ,لیندا ,ای که ,که من ,موافقت کرد ,باز موافقت ,این نمیتونه

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

behdashtijat شهد علم jelveyemahtabr پرورش طلا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد مطالب اینترنتی فروش فایل های عمران و معماری (اتوکد ، ایتبس ، سپ پاورپوینت) هادي من دانلود کده آموزش خصوصی زبان انگلیسی و زبان ها دیگر